نویسنده: شاپور رواسانی




 

محتوی، علل پیدایش و توسعه ی نظریّات، تئوریها و مفاهیم اجتماعی را نمی توان جدا و مستقل از داده های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه ی خاستگاه و سازمان طبقاتی آن که خود برآیند و ماحصل برخورد مجموعه ی عوامل داخلی همان جامعه با عوامل خارجی در دوره ی معیّن تاریخی است توضیح داد.
این نکته همچنان که در باب محتوی، علل پیدایش و توسعه ی فرضیه های نژادی بطور اعم و فرضیّه های نژادی «آریا» و «سامی» بطور اخص صدق می کند در مورد چگونگی و دلایل پیدایش و توسعه ی فرضیّه های نژادی «پان تورانیسم» و «پان تورکیسم» نیز صادق است.
تاریخ سازی برای جوامع مستعمراتی از جمله زیرکانه ترین و مؤثرترین شیوه های نفوذ و سلطه ی فرهنگ استعماری برای وصول به اهداف اقتصادی و سیاسی در این جوامع است. بررسی علمی دگرگونیهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هر قوم و جامعه از نظر تاریخی، برای بازشناسی این تحوّلات و فهم چگونگی روابط فرهنگی، اقتصادی و بطور کلّی اجتماعی آنها با یکدیگر یک نکته است، و بکار بردن شیوه ی بررسی استعماری با تبلیغ نژادی، جعل تاریخ در جهت منافع طبقاتی و استعماری و کوشش برای منحصر کردن و منحصر دانستن استعداد و توانایی در پایه گذاری پیشرفت های فرهنگی، علمی و اجتماعی اصولاً تمدّن جهانی به یک قوم یا «نژاد» خاص با انکار وجود، حضور و شرکت اقوام دیگر در پایه گذاری و رشد فرهنگ و علم و بطور کلی تمدّن جهانی نکته ی دیگری است. شیوه های علمی یا استعماری برخورد با مسائل تاریخی و اجتماعی کاملاً با یکدیگر در تضاد قرار دارد.
بخشی از پژوهشگران جوامع مستعمراتی که تحت تأثیر فرهنگ استعمار سرمایه داری و فرضیّه های نژادی محصول آن قرار داشته اند (یا دارند) بیشتر در جستجوی آثار فرهنگ جامعه ی خود بر فرهنگهای اقوام و جوامع دیگرند و چون تنها به قاضی می روند راضی و خوشحال برمی گردند و چون هدف تحقیق قبلاً تعیین شده برای اثبات مدّعای خود دلایل و شواهد کافی نیز می یابند و چون کمترین تلاشی برای شناختن فرهنگ اقوام دیگر و همچنین آثار روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع دیگر بر جامعه ی خودی نمی کنند در بررسیهای تاریخی و باستان شناسی به این نتیجه می رسند که تنها و فقط جامعه، قوم یا «نژادی» که بدان تعلّق دارند مشعلدار تمدّن جهان بوده و اقوام و جوامع دیگر در طول تاریخ کاری جز تقلید، پیروی یا دستبرد زدن نداشته اند و نکرده اند.
تاریخ سازی نژادی بیشتر با کوشش برای تعیین مبدأ تاریخ برای یک قوم شروع می شود زیرا هر قدر قدمت یک قوم یا «نژاد» بیشتر باشد ادّعای پیش کسوتی، پیشتازی و پایه گذاری فرهنگی و اجتماعی آن قابل قبول تر و نظریّه ی برتری نژادی موجّه تر خواهد بود.
تاریخ نگاران مصلحتی، بدون توجّه به این که هنوز اطلاع روشن و قابل قبول از نظر علمی درباره ی پیدایش و توسعه ی اقوام مختلف جامعه ی بشری در سطح کره زمین در دست نیست، و این که پیوسته بر اثر کشفیّات باستان شناسی به کمک وسایل علمی دقیق تر اطلاعات درباره ی همه ی زمینه های اقتصادی، فرهنگی و ... جوامع باستانی در همه ی قارّه ها دچار تغییر و تحوّل می گردد، و این که امروز دیگر نمی توان از فرهنگ یا «نژاد» خالص در جامعه ی بشری سخن گفت، زمان و مکان و حوادث معیّنی را با اطمینان بعنوان مبدأ تاریخی یک قوم خاص (یا اقوام) معیّن می کنند. باید پذیرفت که تعیین مبدأ تاریخ برای یک قوم یا گروهی از اقوام، امری فرضی و قرادادیست و با تغییر شیوه ی بررسی تغییر می کند.
بررسی بسیار از تألیفات و تحقیقات تاریخی نشان می دهد که در بسیاری موارد آنچه بعنوان مبدأ تاریخ یک قوم خاص یا اقوام «دیگر» تعیین می شود، رابطه ی مستقیم با قومیّت، مقاصد سیاسی، منافع طبقاتی و استعماری مؤلّف یا محقّق دارد و چه بسا مورّخان مصلحتی می کوشند با بهم بافتن دلایل و کنار هم گذاشتن یا در پاره ای موارد حذف حوادث تاریخی و ارائه ی یک سلسله استدلال های قابل تردید برای قومی که خود بدان تعلّق دارند یا تصوّر می کنند «هم نژاد» باشند مبدأ تاریخ را از نظر زمان قدیم تر، از نظر مکان وسیع تر، از نظر فرهنگی والاتر، از نظر سیاسی و نظامی پرقدرت تر تعیین کنند و غرق در رؤیاهای شاعرانه، اجداد خود را از نظر جسمانی زیباترین و از نظر اخلاقی شریف ترین انسان ها بدانند و زورگویی ها و آدم کشی ها و غارتهای آنان نسبت به اقوام دیگر را امری مشروع و بحق جلوه دهند.
وجود چنین مسابقه ای را در بسیاری از آثار مورّخان مصلحتی و جانبداران پان بازی و پان سازی نژادی «آریایی» و «سامی» و «تورانی ــ ترکی» می توان نشان داد.
منبع مقاله :
رواسانی، شاپور، (1380)، نادرستی فرضیه های نژادی آریا، سامی و ترک، تهران: اطلاعات، چاپ دوم.